پيام دوستان
+
سلام بعد از چهار سال اتفاقي ياد اينجا افتادم و سرچ زدم تو گوگل به طور شانسي رمزو زدم و وارد شد راهنمايي با اينجا اشنا شده بودم و در اون زمان خيلي درگير بوديم اينجا :D اما الان ترم دو دانشگاه مورد علاقمم و به کلي مسير زندگيم عوض شدع اومدم ي سلامي بدم ببينم از قديميايي ک من ميشناختم هنوزم کسي هست يا ن فراموش شده اين پارسي بلاگ ما !
رز يخ زده
ديروز 7:58 عصر
my writings
سلام.وقت بخير خوش اومديد اسم شما تقريبا آشنا است.
انديشه نگار
موفق باشيد
رز يخ زده
{a h=asra262}my writings{/a} شما رو من نميشناسم اصلا ولي سلام و ممنون از خوشامد گوييتون =)
رز يخ زده
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ممنون
+
آليــــــــس نيستم
اما ...
مردم سرزمينم خيلي برام عجيبن ...
#N
#M
#LOVE
رز يخ زده
ديروز 7:57 عصر
+
به نام خدا
*
ما هم به #عشق_روي تو رفتيم و آمديم
اي جان ما فداي تو و غبطه خوردنت
*
#لنگرودي
كيوان گيتي نژاد و
102/12/24
غبطه تو از سر ليلي است و مجنون شدي و زيبا بودي ثمره شجره طيبه اهل بيت اولويت ات شدي منم غبطه مي خورم که عاشق شدم بنده کوه ال ابايت شدم بنده بودم گداي خشت خام اهل و ديارت شدم بنده عشق ام و گداي کوي حيدرم خادم آسمان رضايم و غبطه حيدر را از زيني و مظلوميت روقيه مي کشم شايد روزي کنج خرابه به خواهرم بپيوندم و فداي کوه ثمره شجره اهل بيت شوم لبيک يا حيدرکرار و حيدر حي و ثاني
+
صداي نازک اين گل مرا مي اندازد
به ياد غنچه.بي رنگ و بوي پرپر خويش
#دلم_گرفته از اين لحظه هاي سرگردان
کنار خواهش سنگ مزار دلبر خويش
*
به ياد همدم تنهائيم که تنهايم
گذاشت ... کاش از اين راه باز برگردد
*
#ارجمند
#لنگرودي
#زين_العابدين_آذرارجمند
كيوان گيتي نژاد و
102/12/24
من و دلدار با هم مونس يار بوديم درد دل من محرم اسرار بوديم جاي دل با جاي کينه درافتاد گل خيس مرا بر خاشاک و بوي ياس عطر صنوبر کاشتيم دارم نهان عالمي با خود يکبار عاشق شدم و فردا عطر ياس اش براي رفتنم براي آمدني دوباره وعده صحراي احمر را خوانديم خدايا يار شيرين مرا دلبر ليلي مرا يوسف زيباي مرا تا من بروم و بازگردم تنها نزار مبادا پسرم رود و کاهلي کند آنجا که
آيا رسد پايان اين ايام رخوت و نا اميدي آيا همه پوچ بود و از پي آزار دل شد 15 سال پرسه در برزخ ماهوت آيا به پايان ميرسد اين نم نم بلا و تزوير و دروغ آيا آشيانه بر باد رفت آنجا که خيال راحت شد از نبود فايده اي از پي باور خوش صداي بت دلهره ايام کجا رفت که امروز هيچ و پوچ است اما بهتر از آن است که سقوط هوشياري آيد سراغت در تاريکي و ظلم ات راحت تر مي دهي جان تا کنار بت خندان دلبر خويش