صدای نم نم بارون تو که نیستی چه دلگیره
هوا وقتی میشه ابری دلم واسه تو میگیره
منم اون قطره ی بارون که میشینه روی موهات
اگه حتی شکستم من نیاری خم به ابروهات
????????????????
من دلم بارونو خواست بارون دلم خواست
چند قدم با تو توو خیابون دلم خواست
فقط چند ثانیه پیش تو باشم
با تو چندتا جمله ی آروم دلم خواست
????????????????
دلم بارونو خواست بارون دلم خواست
چند قدم با تو توو خیابون دلم خواست
فقط چند ثانیه پیش تو باشم
با تو چندتا جمله ی آروم دلم خواست
????????????????
اگه میری یه کاری کن پل های پشت سرت واشه
حواست باشه شاید این مسیر آخرت باشه
چشاتو بستی رو اسمی که خواستی رو تنت باشه
عجب دنیای نامردی که عشقت دشمنت باشه
????????????????
من دلم بارونو خواست بارون دلم خواست
چند قدم با تو توو خیابون دلم خواست
فقط چند ثانیه پیش تو باشم
با تو چندتا جمله ی آروم دلم خواست
????????????????

..................................................

آهنگ بارون دلم خواست شاد مهر عقیلی خیلی وقت بود یک آهنگ خوب نشنیده بودم ..

کاش می شد روی هر رنگین کمان ..

مینوشتم مهربان با من بمان..

کاش میشد کاش های زندگی..

تا شود در پشت قاب بندگی

کاش میدش زندگی تکرار داشت ..

لااقل تکرار را یک بار داشت

ساعتم برعکس میچرخید و من ..

بر تنم میشد گشاد این پیرهن

آن دبستان کودکی سرمشق آب..

پای مادر هم برای جای خواب ..

خود برون می کردم از دلواپسی..

دل نمیدادم به دست هر کسی ..

عمر هستی خوب و بد بسیار نیست..

حیف هرگز قابل تکرار نیست ..

تو هر وقت دوست داشتی میتونی این رابطه رو تموم کنی..

تو هر وقت دوست داشتی میتونی یکی دیگه رو  انتخاب کنی من بهت حق میدم

ولی این حق و بهت نمیدم که منو باکلی علامت سوال بزاری بری

انقدر وجود داشته باش جلو روم واستا ..

بگو این ایراداتو داشتی ولت کردم ..

اصلا هلم بده ... 

بگو از یکی دیگه خوشم اومده...

بیچاره میترسم از اون روزی  ک یکی وارد زندگیت بشه

با همه دارا بودنت  بفهمی فقیرترینی ...

چرا  ؟؟چون همینکه که خواستی بغلش کنی میخوای ببوسیش دیگه  ..  نه !

ولی گردنش بوی منو نمیده !!!!

محمد رضا ژاله

........................................................

"ترسیده ای؟

از که؟

-از جهان؟

من جهانت

-از گرسنگی؟

من گندمت

-از بیابان؟

من بارانت

-از زمان؟

من کودکیت

از سرنوشت؟

من هم از سرنوشت می ترسم...

بیا با هم بترسیم

.........................................

ارغوان می بینی...

به  تماشاگه ویرانی ما آمده اند ...

مانده ایم تا ببینیم نبودنها را..

آخر قصه شنودن ها  را..

زندگی روی از این غمکده گردانیده است

ارغوان...

در و دیوار غریب افتاده  چه  تماشا دارد ؟؟؟

هوشنگ ابتهاج

............................................