همین که بیدار شدی
لبخند بزن
جمعه ها را فقط اینگونه میشود
غافلگیر کرد
کافیست غم به صورتت ببیند
تا غروبش هزار بار جانت را میگیرد ...
قاضی نظام
....................................
درون سینه ام
دردی است خونبار
که همچون گریه میگیرد گلویم
غمی آشفته دردی گریه آلود
نمیدانم چه میخواهم بگویم
هوشنگ ابتهاج
.....................................
شب آنچنان ساکت میشود
که انگار یک زن
دلش شکسته ....
غلامحسینی
..................................