باید بروم ..
هرکجا باشد فرقی نمیکند
تو اسمش را بگذار ناکجا آباد زندگی
باید دور شوم از هر آنچه مرا اسیر میکند
در دنیایی که جایی برای تو نیست باید بروی
دور شویی
مقصدش جانیست که زندگی طعم عشق بدهد
روزمرگی رنگ باخته باشد
وخنده جزیی از وجود آدمی شده باشد
جایی که ظلم
اشگ
ترس
معنایی نداشته باشد
و تنهایی هم آغوش روزهایت و وهم و دلهره همرنگ شبهایت نباشد
باید رفت
جایی که امید موج بزند دلت مثل دریا آرام باشد و
دلهره وجودت را هر لحظه به نابودی نکشاند
جایی که عشق جزء هوس نباشد و هرچیزی سر جای خودش باشد
جایی که زندگی فقط یک کلمه نباشد
بلکه مفهوم زندگی را داشته باشد ...
کاش جایی برای این تعبیر بود
حتی در میان آغوشی ...
یاسمن مهدیپور