به پندار غلط
ترا باغبان خود انگاشته بودم
دریغا ...
روح تو خود محتاج هرس بود
و ساقه نازک من خشکیدن آغاز کرد
آناهیتا سمیعی ...
.............................................
تو که یادت نمیاید
اما من خوب یادم هست
قرار بود
عاشقانه ترین صدای ساختمان از واحد ما بیاید
وقتی تو فنجان قهوه ام را هم میزنی ...
سحر رستگار
................................................
مثل آن مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت
حال من بد بود اما
هیچ کس باور نداشت ..
خوب میدانم ...
که تنهایی مرا دق میدهد
عشق هم در چنته اش
چیزی از این بهتر نداشت ...
قیصر امین پور
...................................................