بیا این جمعه
همه چیز را از اول شروع کنیم
بیا مرا ببر..
آنجا که بودنت تمام نمیشود
آنجا که سرت را پایین انداختی
و خندیدی ، چای سرد شد، بهار بپیچد
و عشق اتفاق افتاد ..
بیا برویم آنجا که بغل دارد
شعردارد ، انار دارد ..
اگر نیایی جمعه همان زخمی است
که همه ی نیامدنت ، نبودنت ، ندیدنت ؛
چرک میکند در آن به قصد کشت ...
مریم قهرمانلو