گاهی
حواسم را پرت میکنم
می افتد
جایی حوالی خیال تو
و دلم گرم میشود به داشتنت
و تو اما
چگونه
انقدر بی منی ؟؟ ...
سارا قبادی
.................................................................
هرشب به تو شب به خیر میگویم
و تظاهر میکنم
سرباز برنگشته ی جنگی هستی
که هنوز تمام نشده
که دوستم داری
که جیب سمت چپ سینه ات
عکس کوچکم را بغل کرده است
بعد باورهایم را میگذارم زیربالشم
غلت میزنم تاگریه هایم را نشنوی
به کسی نگو مخاطب شعرهای غمگین
من تویی ...
شرم دارم زنی بفهمد ..
مرا در آغوش گرفته ای و عاشقم نشدی
که مرا در آغوش گرفته ای و رهایم کرده ای
شرم دارم ...
اهورا فروزان
.........................................................
پ.ن : اگر همیشه انکارت کردم به خاطر همین شرم بوده و هست ...خدا میداند ...