کوه و میذارم رو دوشم
رخت هر جنگ و می پوشم
موج و از دریا می گیرم
شیره ی سنگ و می دوشم
میارم ماه و تو خونه
می گیرم با د و نشونه
همه ی خاک زمینو
می شمارم دونه به دونه
رخت هر جنگ و می پوشم
موج و از دریا می گیرم
شیره ی سنگ و می دوشم
میارم ماه و تو خونه
می گیرم با د و نشونه
همه ی خاک زمینو
می شمارم دونه به دونه
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
دنیا رو کولم می گیرم
روزی صد دفعه می میرم
می کنم ستاره ها رو
جلوی چشات می گیرم
چشات حرمت زمینه
یه قشنگ نازنینه
تا اگه می خوای نذارم
هیچ کسی تو رو ببینه
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
چشم ماهو در میارم
یه نبردبون میارم
عکس چشمتو می گیرم
جای چشم اون میزارم
آفتاب و ورش می دارم
واسه چشمات در میذارم
از چشام آینه می سازم
با خودم برات میارم
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
.....................................................
پ ن : آهنگایی که کهنه نمیشن و تو رو میبرن به دوره نوجوونی و جوونی دورانی که از هیچ واسه خودمون غم و درد میساختیم .. و درد میکشیدیم ..
افسوس که قدرشو ندونستیم .. نزاشتن که بدونیم چی به چیه ... اصلن نو جوونی و جوونی چیه .. بزرگایی که از بدو کودکی انتظار داشتن مثل بزرگا باشیم فکر کنیم وعمل کنیم ... آهنگایی که یه جاده خلوت ناتموم میخواد با بارون نم نم و فصل پاییزکه تو تنهایی وسکوت هی بری و تموم نشه ...
اونایی که پاییز و دوست ندارن و ازش مینالن چه مرگشونه واقعا ؟؟ نمیدونم ..مخصوصا این بارون صبحگاهی محشرش ..