وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد ...
نه جایی به خاطرم تعطیل می شود ...
نه در اخبار حرفی زده می شود ...
نه خیابانی بسته می شود ...
و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته می شود ...
تنها موهای مادرم کمی سپیدتر می شود ...
و پدرم کمی شکسته تر ...
اقواممان چند روز آسوده از کار ...
دوستانم بعد از خاکسپاری موقع خوردن کباب
آرام آرام خنده هایشان شروع می شود ...
راستی، عشق قدیمم را بگو ...
هِـــــه!
او هم با خنده هایش در آغوش دیگری، مرا از یاد می برد ...
من فقط تنها گورکنی را خسته می کنم
و مداحی که الکی از خوبی های نداشته ام می گوید
و اشک تمساح می ریزد
و در آخر
من می مانم و گورستان سرد و تاریک و غم همیشگی ام که همراهم می ماند
«زنده یاد حسین پناهی»