با دین یا بدون آن
انسان خوب میتواند کارهای خوب بکند ..
و انسان بد کارهای بد ..
اما برای اینکه ...
انسان با ظاهر خوب بتواند کار بد بکند
قطعا به دین نیاز دارد ...
استیون واینبرگ
.....................................
ستاره دیده فرو بست و آرمید بیا
شراب نور
به رگهای شب دوید بیا
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصه رنگ من و
رنگ شب پرید بیا ...
سیمین بهبهانی
.................................
سایه ات روی همه دلتنگی ها نقش بسته عزیز جان ..
روی کاکتوس ها که بی حواس دست هایم را زخمی میکنند ..
یا چای هزار جوش صبحانه ...
یا کلیدی که پشت در جا مانده ...
پوشیدن دمپایی و برگشتن به خانه که کفشها در جا کفشی جا مانده ..
روی نزدن دکمه همکف آسانسور ..
پایین نیاوردن ترمز دستی ...
ساعت ها خیره شدن به کتاب ...
خیس شدن چشمها ..
فراموشی خواب ..
روی جا گذاشتن خودم ...
عاطفه عزتی
.......................................
ساده که باشی ...
آدمها خیلی زود دوستت میشوند و تو خیلی دیر میفهمی دشمنت بودند ...
ساده که باشی ...
آدمها با همه کمبود هایشان به غرورت حمله میکنند و با همه غرورشان مچاله ات میکنند ...
ساده که باشی ...
آدمها تو را همیشه بازی میکنند و خودشان همیشه بازیگران پشت پرده میمانند ..
ساده که باشی ..
آدمها اوقات بیکاری را با سادگی ات پر میکنند و تو در لحظه های اندوه تنها میمانی ...
ساده که باشی ..
سادگی ات را حماقت میخوانند و کسی نمیفهمد تو از فرط "آدم بودن " ساده ای ...
فراموش نکن
وانمود کردن اینکه "حالت خوبه "
وقتهایی که "پر از دردی "
نشون میده که هنوز چقدر قدرت داری .....
...........................
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست ...
هوشنگ ابتهاج
........................................
دو فنجان چای بی قند
که بهانه نمیخواهد
من باشم و تو باشی
و یک ساعت منگ
عصرمان ... حتما طلایی میشود ..
......................................
همه اش منتظرم جمعه بیاید و همه تقصیرها را بندازم گردن آن بیچاره
اصلا خودم هم میدانم
روزها هیچ تقصیری ندارد
تو نیستی و هر روز پر از دلتنگی ام
چه فرقی میکند .. سه شنبه باشد یا جمعه ....
بهنام محبی فر
............................................