برای ماهی
با سه ثانیه حافظه
تنگ و دریا یکی ست!
دست من و شما درد نکند
که دل ِ تنگ آدم ها را
با یک عمر حافظه
توی تُنگ می اندازیم
و برای ماهی ها دل می سوزانیم!
مهدیه لطیفی
مرا قهرمانی پنداشتی
که با اسب میتازد و جلو میآید
من یک سنتائور هستم خانم!
نه اسبم نه آدم
میان آدمها، اسبم
میان اسبها، آدم
آن ها که روی بدنی انسانی
سر اسب دارند
حوصله شان سر نمی رود خانم!
اما سخت است
روی بدنی از اسب
سر انسان را حمل کردن...
رامیز روشن
هرشب خواب می بینم
سقوط می کنم از یک آسمانخراش
و تو از لبه آن
خم می شوی و
دستم را می گیری
سقوط می کنم هرشب
از بام شب
و اگر تو نباشی
که دستم را بگیری
بدون شک
صبحگاه
جنازه ام را
در اعماق دره ها پیدا می کنند...
رسول یونان
خیال بوسه ای که اینجا
جا گذاشتی اش ،
بر لبانم سنگینی می کند ...
به خاک می افتم در مقابلت
فکر می کنی چیز دیگری هم
برای باختن دارم هنوز ؟
مهدیه لطیفی
گفتند : امن است
هیچ کاری با ما ندارد
خوابمان برد
بیدارشدیم دیدیم
آبستن تمام دردهایش شده ایم....
زنده یاد حسین پناهی