اگر از واکنش ها قضاوت ها و برچسب زدنها و کنترل دیگران دست برداریم و برای دیگران حد و حدود تعیین نکنیم
و درومان را از انتظارات ، توقعات ، رنجش ها ، حسادتها و آرزوهای واهی خالی کنیم
و هرچه را آن چنان که هست بپذیریم میتوانیم ارزش لحطه ناب اکنو ت را درک کنیم
از زنده بودن و شادی فراوان این لحظه حس شعف درونی کنیم و هر لحظه طوری زندگی کنیم که انگار
این لحظه بهترین لحظه عمر ماست ...
برای کفشی که همیشه یایت را میزند
فرقی نمیکند که تو را هت را درست رفته باشی یا اشتباه
هر مسیری را با او هم قدم شوی باز هم دست آخر
به تاولهای یایت میرسی
آدمها هم به کفش ها بی شباهت نیستند
کفشی که همیشه پایت را میزند
آدمی که همیشه آزارت میدهد
هیچ وقت نخواهد فهمید
تو چه دردی را تحمل کردی
تا با او همقدم باشی ..........
در زندگی لحظه هایی است که دلت میخواهد مثل پنیر پیتزا کش بیاید .. طولاااانی تمام نشود
مثل وقتهایی که کسی از دست یختت تعریف میکند حتی اگر به آن غذا آلرژی داشته باشد
مثل وقتهایی که بوی خاک باران خورده می پیچد توی هوا و دوست داری ریه ات اندازه جنگل های گیلان باشد
برای فرو دادن آن همه عطر ....
مثل لحظه تمام شدن یک مکالمه تلفنی وقتی هنوز دلت نمیاید گوشی را بگذاری .. انگار که ته مانده صدایش هنوز توی سیم تلفن هست
مثل چشم هایی که وادارت میکنند سرت را بیندازی چایین و زمین را نگاه کنی .. گویی که مغولی شمشیرش را گذاشته روی گردنت
مثل خداحافظی های کش دار وقتی که هی دلت نمیاید بروی و میگویی کاری نداری دیگه ؟؟؟ خداجافظ .. واقعا خداحافظ
مثل لحظه هایی که دیرت شده ،ترافیک امانت را بریده ، ا نگشتر ت را در انگشتت میچرخانی دستت را میگیرد و تو را به آرامش دعوت میکند
مثل گم شده ماشینی در پیچ خیابان وقتی که میخواهی تا آخرین لحظه بدرقه اش کنی
اینها از آن دسته حسرت ها ی خوشایند زندگی هستند
من فکر میکنم فقیر کسی نیست که پول ندارد یا کفش پاره میپوشد ..
فقیر کسی است که در زندگیش از این دست لحظه های کش دار ندارد
همین لحظه هایی که وقتی یادشان میفتی .. تهش با خودت میگویی کاش تمام نمیشد ....
این همه دوستت دارم تلمبار شده در قلبتان را برای کدامنی روز مباد گنار گذاشته اید ...
باور کن مردگان بوی گل را استشمام نمی کنند ... حالا هی گل ببر سر مزار عزیرانت ...
که روزی یک لبخند را از آنان دریغ کردی ...
از صدایتان برای فریاد مهرابانی ، از گوشهایتان برای غمخواری ...
از دستانتان برای نیکوکاری ...
از ذهنتان برای راستی و درستی
و از قلبتان برای عشق استفاده کنید .............
بخدا فردا دیر است و....
میون این همه سرگردونی
دل من گرفته ماه پیشونی
بیا باز دوباره بی تابم کن
منو تو رنگ چشات خوابم کن
نگو قصه آخرش مرگ منه
داره چشمات منو آتیش میزنه
نگو از تلخی دنیا سیرم
نگو میرم نگو که میمیرم
ای گل بهارم دشت لاله زارم
قلب داغ دارم سنگ بی مزارم
درد موندگارم روز ناگوارم
زخم بی شمارم زهر روزگارم
خنده هامو باتو از نو ساختم
باز به حرفای تو دل میباختم
میون این همه سرگردونی
اومدم تو قلب تو مهمونی
بیستون قلبمو میکندم
شکل خنده هات شدم میخندم
چشات از صدتا غرل بهتر شد
خنده هات غنچه ولی پر پر شد
ای گل بهارم دشت لاله زارم
قلب داغ دارم سنگ بی مزارم
درد موندگارم روز ناگوارم
زخم بی شمارم زهر روزگارم
آهنگ بسیار زیبای ماه پیشونی که خیلی خیلی دوسش دارم .. حتما گوش بدید و لذت ببرید .. ممنون چاووشی عزیز از صدار گرم و غمگینت ...