آغوش تو که باشد،
-مهربانی اش را می گویم-
زمستان را هم به سخره می گیرم ... بی هیچ ترس و تردیدی
از این همه سرمایی
که حتی نفس در سینه می خشکاند.
"شاعر: ناشناس"