دختربچه که بودم فکر می کردم حتما باید اسمم لیلا باشد تا تو سال ها بعد عاشقم شوی و برایم هی دیلینگ دیلینگ آواز بخوانی!...
بزرگتر که شدم فکر می کردم باید اسمم خورشید می بود، تا یک زندگی عاشقانه و خوش هوا بسازم با خانه ای پر از شیشه های رنگی و یک اتاق پنجدری!...
هیچ وقت فکر نکردم با مهدیه بودن چطور باید عاشقانه زندگی کرد.