تب می کنم هر شباز داغِ ترانه ای که از دست های تو که بر تنم می ریزدو هر صبحرختِ رخوت بر تنبر تختِ خالی بیدار می شومکدام رمالشبه تضمین کدام اسطرلابقول می دهد که دوستت بدارد کسی فردااینطور که منامروز...!؟