گاهی برای ترسیدن دیر می شودآنقدر که دست هایت را
با تمام پنجره ها باز می کنیو یادت می رود از هر زاویه ای پرت شوی دوباره به آغوش خودت بر می گردی
با تمام پنجره ها باز می کنیو یادت می رود از هر زاویه ای پرت شوی
دوباره به آغوش خودت بر می گردی
لیلا کردبچه