آمدم بیاندازمش دور دلم نیامد ، اما باید یک جوری لجم را خالی می کردم ، ساقه اش را شکستم عینهو گنگستر ها انداختمش گوشه ی لبم ، سه ساعت و خورده ای ست که دارم می جومش ، گلت را می گویم ، از اولش هم زردی این بد مصب نشانه بود ، موافقی؟! + مهدیه لطیفی
آمدم بیاندازمش دور دلم نیامد ، اما باید یک جوری لجم را خالی می کردم ،
ساقه اش را شکستم عینهو گنگستر ها انداختمش گوشه ی لبم ، سه ساعت و خورده ای ست که دارم می جومش ،
گلت را می گویم ، از اولش هم زردی این بد مصب نشانه بود ، موافقی؟!