عاشقی درِ خانه معشوقش را زد.
معشوق پرسید: نان می خواهی؟ گفت: نه!
پرسید: آب می خواهی؟ گفت: نه!
معشوق سوال کرد: پس چه می خواهی؟ جواب داد: من تو را می خواهم!
باید صاحبخانه را دوست داشت نه آش و پلوی او را
فقط باید خدا را بخواهید و هرکاری می کنید فقط برای او انجام دهید. عاشق خود او باشید
و حتی برای ثواب هم او را عبادت نکنید.
“شیخ رجبعلی خیاط”
.