انواع بیشعورها:
بیشعورهای اجتماعی، تجاری، مدنی، مقدس مآب، عرفان باز، دیوان سالار، بیچاره، شاکی
مراحل درمان بیشعوری:
مرحله ی نخست پذیرفتن بیشعور بودن است که هیچ کس به اندازه ی یک بیشعور از این مرحله واهمه نخواهد داشت/ مرحله ی دوم جستجو در زندگی و پی بردن به پوچی شخصیتی (بیرون کشیدگی)/ مرحله ی سوم پشیمانی/ مرحله ی چهارم بازتولید یعنی جایگزینی صفات قبلی با پسندیده ی انسانی (بادیگران همکاری کند، قدرت را تقسیم کند، از پیروزی های دیگران شادمان شود، مسئولیت اشتباهات خود را به گردن بگیرد، به دیگران اعتماد کند، اجازه دهد دیگران عقاید خود را داشته باشند، دلسوزی کند و ... ) و این مرحله هیچ گاه پایان نمی پذیرد.
سخن پایانی:
واقعیت تلخ آن است که بوی گند بیشعوری از سراسر دنیای ما به مشام می رسد و اگر برای زدودن آن کاری نکنیم به فاجعه خواهد انجامید. فاجعه وقتی است که دیگر این بو را از فرط تکرار و عادت احساس نکنیم.
بویی حس نمی کنید؟
پی نوشت:
همونطور که قبلا هم اشاره کردم، شدیدا اعتقاد دارم که شعور بزرگترین نقش رو تو انسان بودن و زندگی ما داره، و خوندن این کتاب رو به همه توصیه میکنم، خیلی خوبه که موقع مطالعه ی اون از خودمون بپرسیم: چقدر به این صفات نزدیکیم؟ چقدر واقعیت رو انکار میکنیم و چه اندازه از اشتباهاتمون گریزونیم؟ چقدر از راه رو اشتباه رفتیم؟ چند نفر در اطرافمون میشناسیم که این مشکل رو دارن و از سروکله زدن با اونها خسته شدیم؟ چقدر از این درد ضربه خوردیم یا حتی چقدر با اون به دیگران ضربه زدیم؟ چطور میتونیم به خودمون یا دیگری کمک کنیم؟
چقدر این کتاب و دوست دارم ... باید بارها و بارها اونو خوند نمیدونم چرا تو ایران اجازه چاپ نگرفته ... نمیتونم درک کنم چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟