همه میگن مشکوکم!
همه فکر میکنن مُخم تاب داره!
همه تو روم لبخند میزنن، ولی میخوان بمیرم!
تو قهوهم زهر میریزنُ تو آشم خورده شیشه!
تو کفشم عنکبوت میندازن!
بذار بگم از کی شروع شُد!
بابام عاشقِ دختر بودُ ننهم دوقلو دوس داشتُ بابابزرگم هیتلرُ میپَرَستید!
من که اُفتادم رو خِشت همه حساباشون ریخت به هم!
تمومِ کارام بیخود بود..
باقیشُ بَرات تعریف نمیکنم چون داری به ریشم میخندی!
میدونم از این ترانه هَم متنفّری!
داری زورکی گوش میدی، چون نمیخوای بِهِم بَربخوره!
منتظری بِرم تا به زیپِ بازِ شلوارم بخندی!
تو زهر میریزی تو قهوهم!
تو شیشه میپاشی تو آشم!
تو عنکبوت میندازی تو کفشم!
نگو نه! میدونم کارِ توئه!
میدونم! میدونم...
از شل سیلور استاین