از آنجا که دیگران نمیتوانند از همان دیدگاهِ خود آدم به مسائل نگاه کنند،
نمیفهمند آنچه سرسری میگویند تا چه حدی میتواند آدمی را بیازارد !
مارسل پروست
من هستم، چون ما هستیم»
یک پژوهشگر انسانشناس در آفریقا، به تعدادى از بچه هاى بومى یک بازى را پیشنهاد کرد. او سبدى از میوه را در نزدیکى یک درخت گذاشت و گفت: «هر کسى که زودتر به آن سبد برسد، میوه هاى خوشمزه را برنده مىشود.»
هنگامى که او فرمان دویدن را داد، آن بچه ها دستان هم را گرفتند و با یکدیگر دویدند و در کنار درخت، خوشحال به دور آن سبد میوه نشستند.
وقتى پژوهشگر علت این رفتار آنها را پرسید و گفت: «در حالى که یک نفر از شما مى توانست به تنهایى همه میوه ها را برنده شود، چرا از هم جلو نزدید؟»
آنها گفتند: «اوبونتو»؛ به این معنا که «چگونه یکى از ما مى تواند خوشحال باشد، در حالى که دیگران ناراحتند؟!»
--
در عالم چیزى بالاتر از محبت و مهربانى نمىبینم. / بتهوون
--
برگرفته از جلد اول کتاب زیبای «مـن و مـا!»