گاهی غافلیم
از دوچرخه در انبار افتاده وکهنه ای که هنوز
میتواند چرخ زندگی کودکی را بگرداند
روزها با خنده های بلند
و شبها با امیدواری
و همه دلخوشی اش بشود ..
بیایید اهل بخشش باشیم
چند تا از ما ها ... از این دوچرخه ها در گوشه انبار داریم که خاک میخورن و آرزوی خیلی از
پسر بچه ها و رویای شبانه اونا سوار شدن یک دوچرخه است ..
سری به انبار بزنیم دستمالی به رویشان بکشیم .. تعمیرش کنیم و دست پسر بچه ای بدهیم
اگر خوب چشمانمان را باز کنیم بحتم در اطرافیان زیادند از این پسر بچه های آرزو بدل ...
خدا ما را می بیند ...