زخم های ما این قدرت را دارند که به ما یادآوری
کنند ، گذشته واقعیت داشته است ...
.................................
من با دست های خالی
به واپسین لحظه شعر رسیده ام
به مطلق یک بغض پناه آورده ام
به خواب آلودگی سرد یک تخت ، جان داده ام
من پرواز را به هزار کبوتر
به هزاران کبوتر بدهکارم
و تو ....
دیر آمدی ...
خیلی دیر ....
..................................