پس از 12 سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند آن دو عاشق هم بودند و پسرشان رابسیار دوست داشتند
فرزندشان حدودا دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار
دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد .
پسر کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد آنرا برداشت و خورد او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد مادر هراسان
او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که کودک جان سپرد مادر بهت زده و غمگین و گریان از مواجه شدن با شوهرش
وحشت داشت ... وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بر زبان آورد
شوهر گفت : عزیزم دوستت دارم .
عکس العمل کاملا غیر منتظره شوهر یک رفتار فرا کنشی بود کودک مرده بود و برگشتنش به زندگی محال
هیچ نکته ای برای خطار کار دانستن مادر وجود نداشت بعلاوه اگر او خودش وقت میگذاشت و بطری را سرچایش قرار میداد آن اتفاق نمیفتاد
هیچ دلیلی برای مقصر دانستن وجود ندارد مادر نیز تنها فرزندش را از دست داده بود و تنها چیزی که در آن لحظه نیاز داشت دلداری و همدردی
از طرف شوهرش بود .
گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک رخداد صرف میکنیم چه در روابط چه در محل کار یا افرادی که می شناسیم
و فراموش میکنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم . درنهایت آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم
آسانترین کار ممکن در دنیا باشد ؟
داشته هایتان را گرامی بدارید غم ها دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دو چندان نکیند .
اگر هر کسی میتوانست با این نوع طرز فکر و نگرش به زندگی بنگرد مشکلات بسیار کمتری دردنیا وجود اشت
حسادت ها ، رشک ها و بی میلی ها برای بخشیدن دیگران و همچنین خودخواهی و ترس را از خود دور کنید خواهید دید که مشکلات آنچنان
هم که شما میپندارید حاد نیستند .