نوشتن این شعر رسول یونان چند روز پیش ،
روی صفحه یکی از دوستان چیزی را دوباره در من زنده کرد ...
حالی که اگر بتوانم همیشه حفظش کنم ، خوشبخت ترین خواهم بود .
(و سرانجام از قصه شکارچیان ، چیزی نمی ماند ،
جز یک مرغابی مرده بر پیشخوان .
رنج آور است ... اما چیز مهمی نیست ...
بگذار هر چه دوست دارند تعریف کنند ، خوب یا بد ،
داستان ها باید ساخته شوند ، اما فراموش نکن :
" تو باید مثل انسان زندگی کنی "
جهان جای عجیبی است ! اینجا هر کس شلیک می کند ،
خودش کشته می شود ! )
...
حالا روی در یخچال و آیینه اتاق ، این را نوشته ام :
فراموش نکن تو باید مثل انسان زندگی کنی .
" صابر ابر "