نمیدانم چه میخواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته است
نمیدانم چه میخواهم بگویم خیال نا شناسی آشنا رنگ درون سینه ام دردیست خونبار آهنگ بسیار زیبای درد گنگ محمد اصفهانی عزیز حتما بشنوید و .. لذت نه ... گریه کنید ...
در تنگ قفس باز است وافسوس
که بال مرغ آوازم شکسته است
غمی در استخوانم می گدازد
گهی می سوزدم گه می نوازد
چو روح خوابگردی مات و مدهوش
که بی سامان به ره افتد شبانگاه
که همچون گریه میگیرد گلویم
غمی آشفته دردی گریه آلود
نمیدانم چه می خواهم بگویم ...
ز مغزم می تراود گیج وگمراه