چیزی در فضای اتاق هست که آزارم می دهد، اما نمی دانم چیست.
دل تنگی را نمی شود با بطری های شیشه ای و قوطی های فلزی پاک کرد؛
مثل خیلی چیزهای دیگر. دوباره خاطره ی کسی را به یاد آورده ای که تازه به نبودنش عادت کرده ای
و باز آینده ات پر از نبودن کسی در گذشته می شود ..
و آن وقت تو می مانی و جا سیگاری کوچکی که پر است از ته سیگارهای مچاله،
که زمانی فقط یک سیگار بوده اند و حالا قرار است بگویند که این جا اتفاقی افتاده است.
مرگ بازی
............................................
میگویند فراموشی دفاعِ طبیعی بدن است در برابر رنج!
میگویند دردی که نوزاد، هنگام عبور از آن دریـچهی تنگ متحمل میشود، چنان شـدید است که کـودک،
ترجـیح میدهد رنجِ زاده شـدن را برای همــیشه از یاد ببرد...!
رضا قاسمی