یکی باید باشد
یکی باید باشد که :
بی قراریهایت
سردی های گاهی گذرت
ترس و دلواپسی هایت
و خنده های پر بغضت را
تاب که نه ...
آغوش بیاورد ..
عادل دانستیم
..........................
مردم این دیار جقدر مهربانند
دیدند کفش ندارم برایم پاپوش دوختند
دیدند سرما میخورم
سرم کلاه گذاشتند
و چون برایم تنگ بود کلاه گشادتری برای دوختند
دیدند هوا گرم است کلاهم را برداشتند
دیدند لباسم کهنه و پاره است به من وصله چسباندند
و چون از رفتارم فهمیدند که سواد ندارم محبت کردند و حسابم را رسیدند
خواستم در این مهربانکده
خانه بسازم
نانم را آجر کردند گفتند کلبه بساز ...
حسین پناهی
..............................
دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی
خشن تر ، عصبی تر ، کلافه تر ، تلختر
و جالبتر اینکه با اطراف هم کاری نداری
همه اش را نگه میداری و دقیقا سر همان کسی خالی میکنی
که دلتنگش هستی
مریم ملک دار
...............................