اصلا قبول حــرف شما ، من روانی ام
من رعد و بـرق و زلزله ام ؛ ناگهانی ام
این بیت های تلخ ِ تفس گیر ِ شعله خیز
داغ شماست خیمـه زده بر جوانی ام
رودم ! اگــرچه بی تو به دریا نمی رسم
کوهم ! اگــرچه مردنی و استخوانی ام
من از شکوه ِ روسری ات کم نمی کنم
من - این غبار - چـرا می تکانی ام ؟
بگــذار روی دوش تو باشد یکی دو روز
این سر ، که سرشکسته ی نامهربانی ام
کوتاه شد سی و سه پل و دو پلش شکست
از بعد رفتنت ، گل ِ ابرو کمانی ام !
شاعر شنیدنی است ... ولی دست روزگار
نگذاشت ... اینکه بشنوی ام یا بخوانی ام
این بیت آخر است ! هوا گرم شد ، بخـند
من دوستـدار ِ بستنی زعفرانی ام !
حامد عسکری