از تو تنها
گل سرخی مانده
لای دفتر شعرم
هر وقت باران می بارد
عطرش چنان دلتنگم می کند
که انگار
سالهاست رفته ای ...
...................................
دردم
درد بارانی ست که
هر چه عاشقانه می بارد
کسی پنجره ای را
برای در آغوش کشیدنش
باز نمی کند ...
...........................................
تو را دوست می دارم
چون گناهی که
هیچگاه نتوانستم
از آن توبه کنم .
........................................
به جز
دست های تو
به چه می اندیشد
گل سرخی که
بر شاخه
قامتش خمیده ...
........................................
بگو شریعت تو چیست؟
تا به تو ایمان بیاورم
ای آنکه چشم هایت
آیه های روشنی ست
از کتابی مقدس ...
...........................................
باران
برای چه می بارد
وقتی همه
با خود چتر دارند
من برای چه
بیادت هستم
وقتی تو گفتی:
فراموشم کرده ای ...
...........................................
چه تنهاست
باران
در ازدحام چتر ها ...
........................................
منتظر صاعقه ام
شبیه باران
در هوای ابری
بگو دوستم داری
می خواهم
تا نهایت عشق
ببارم ...
محمد شیرین زاده
...............................................