اولین حربه زنهاست نفسهای عمیق
بعدازآن مات شدن مثل وقارتندیس
بعدش آرام شدن،حرف شدن،بغض شدن
آخرین حربه زنهاست دوتا گونه خیس
((علیرضا آذر))
..............................................................
می خواهم موهایم را بدست دل پریشان باد بسپارم میخواهم پنجه ی آفتاب تنم را نوازش کند با ثبت نام بدنیا نیامده ام که بنام کسی ثبت شوم من فقط سهم خودم را از زندگی زندگی میکنم جای من در قفس خاک خوردگی عادت نیست من خاکم بادم بارانم برفم خورشیدم هوا نمی گذارم زیر تیغ باید ها و نباید ها در سایه ی سنگین عرف و شرع و جاده ی خشکیده ی عادت و آبرو بپوسم من روح طبیعت م نبض زندگی می خواهم علفی وحشی در دامان سبز دشت باشم قامت شکستنی من اسیر طوفان بایدها نمی شود که من باران می شوم و در دل هر گیاه و درخت زنده می شوم و مکرر بدنیا خواهم آمد
((بلور اشرف))