من تنهایم بی تو
هیچ کاری نمیتوانم بکنم
دیگر شعر هم نمیتوانم بنویسم
و این تنهایی تلخ است ..
تلخ مثل نگاه پیانیستی ماهر که
با دستهای بریده به پیانو مینگرد ..
رسول یونان
......................................
موهایم را از ته زدم
بوی انگشتانت لای موهایم عذابم میداد
موهایم رفت ..
با لبهایم چه کنم ؟؟
نمیتوانم بوسه هایت را فراموش کنم ...
سعید بیگی
.............................................
تنها تو بودی
که به من آموختی
هیچ چیز را سخت نگیرم
به غیر از دستهایت ...
مانی صادقی
.....................................
سرم رفت
تمامش کن و بیا
ساعتی در من
کوک کرده ای به وقت
نیامدنت
مدام زنگ میزند ...
فاطمه ضیاالدینی
......................................
راست میگویند
خواب برادر مرگ است ..
از آن روزی که در آغوشت خوابیدم
دیگر به زندگی بازنگشته ام
امیر رضا کاردانی
......................................