شلیک هر گلوله خشمی است
که از تفنگ کم میشود
سینهام را آماده کردهام
تا تو مهربانتر شوی
..............................................................
حالا که رفته ای، بیا بیا برویم بعد مرگت قدمی بزنیم ماه را بیاوریم و پاهامان را تا ماهیان رودخانه دراز کنیم بعد موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار بعد موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار بعد موهایت را از روی لب هایت… لعنتی دستم از خواب بیرون مانده است. .................................................
پیراهنت در باد تکان می خورد این تنها پرچمی ست که دوستش دارم .. گروس عبدالملکیان