دختران شهر
به روستا فکر می کنند
دختران روستا
در آرزوی شهر می میرند
مردان کوچک
به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند
مردان بزرگ
در آرزوی آرامش مردان کوچک
می میرند
کدام پل
در کجای جهان
شکسته است
که هیچکس به خانه اش نمی رسد ..
..............................................
بر شیشه های مه گرفته می نویسم مثلا مهربانی .. موهای تو .. مرگ .. فرقی نمی کند کدامیک هر کلمه.. زنی است که زیبایی اش در آینه امتحان می دهد مردی که تک تک آجرها را بر دیواره ی سلول هر کلمه تنها عابری است که می گذرد فرقی نمی کند کدامیک .. ما تنها بر شیشه های مه گرفته می نویسیم تا جنگل پشت پنجره پیدا شود