حدود ساعت باران
به وقت شرعی شعر
نشسته ام که دو رکعت
غزل به جا آرم ...
بدون علم عروض
و "بدون آرایه "
چقدر ساده نوشتم
که "دوستت دارم "...
...........................................
تو ماه کاملی و من جزیزه ای در آب
مرا به مد تو هر شب گذشته آب از سر ...
.............................................