خوردی خوردم، تو خون من، من دم تو
بُردی بُردم، تو جان من، من غم تو
دانم که نخواهی و، نخواهم هرگز
ای جان و جهان، تو کام من، من کم تو!
| رضیالدین نیشابوری |
به من دروغ بگو!
بگو که دوستم داری،
و از دلتنگیِ زیاد
خواب
مدت هاست سراغت را نمی گیرد،
از شادی ها بگو،
از خانه ای که گرم و کوچک است،
از بچه های مان
وقتی به آرامی در کنار هم
پیر خواهیم شد.
و نگذار عشق به یکباره
پشت این سکوتی که کرده ای
مرا از پای درآورد.
| حمید جدیدی |