پای تو یک تنه جنگیدم و ماندم، حتی
آن زمانی که به دست همه انکار شدی
بعد از آن لحظه که ایمان به دلت آوردم
سوره ی قهر شدی، حضرت آزار شدی
| رویا ابراهیمی |
........................................................
چهرهات روی صفحه ساعتم کنده کاری شده است
روی عقربه ی دقیقه نما
روی عقربه ی ثانیه نما
روی هفته ها ،
ماه ها و سال ها ...
دیگر هیچ زمانی به صورت اختصاصی ندارم
از آنکه درونم آشیانه کرده ای !
شکایتی ندارم
اعتراض نمی کنم که در تکان خوردنِ دستهایم نقش داری
و تکان خوردن پلک هایم
و تکان خوردن افکارم
طبیعیست
کشتزارهای گندم از فراوانی خوشه ها اعتراض نمی کنند
درخت های انجیر از دست گنجشک هایشان
خسته نمی شوند ...
بانوی من
تنها از تو میخواهم
در میان قلبم کمتر تکان بخوری !
تا کمتر درد بکشم ...
| نزار قبانی |