من براى دوست داشتنت، به دلیل احتیاج ندارم. همینکه بارون مى زنه.. همینکه یه جایى تووى دلم خالى میشه.. همینکه یه زخم کهنه روى قلبم دهن باز مى کنه.. یعنى به تو فکر مى کنم. وقتى هوا مى گیره، وقتى بارون مى باره.. آدم چه مى دونه، شاید خدا دلش واسه کسى تنگ شده... | پویا جمشیدی | ........................................... نصف قهوهات را که خوردى بیا فنجانهایمان را عوض کنیم. در کافههای شهر نمیشود یکدیگر را بوسید! | حسین محبى |
من براى دوست داشتنت، به دلیل احتیاج ندارم.
همینکه بارون مى زنه..
همینکه یه جایى تووى دلم خالى میشه..
همینکه یه زخم کهنه روى قلبم دهن باز مى کنه..
یعنى به تو فکر مى کنم.
وقتى هوا مى گیره،
وقتى بارون مى باره..
آدم چه مى دونه،
شاید خدا
دلش واسه کسى تنگ شده...
| پویا جمشیدی |
...........................................
نصف قهوهات را که خوردى
بیا فنجانهایمان را عوض کنیم.
در کافههای شهر
نمیشود یکدیگر را بوسید!
| حسین محبى |