امروز به کلمهی خارجی جالبی برخوردم
«کراش/Crush»؛ به دلبر بهدست نیامده اطلاق میشود.
به دلبری که تو هر چقدر دوستش داری، او همانقدر یا خبر ندارد؛ یا دارد و دوستت ندارد.
هر چقدر در خیال توست و با او حرف میزنی،
همانقدر او بودنت را عین خیالش نیست و هیچ نیازی به حرف زدن با تو ندارد.
به دلبری که هر چقدر عاشقش هستی و دوست داری با تو باشد، او همانقدر دوست دارد با کسی جز تو
باشد!
معانیِ دیگری هم دارد؛ لهشدن، خرد شدن و با صدا شکستن.
بهنظرم عجیب هر سهتایش درست است؛ خصوصاً آخری!
| سامان رضایی |