گلم یک سر عاشقی میرسد به تو
سر دیگرش هم... باز می رسد به تو
دنیا هم که بدت را بگوید
من باز وقتی یاد تو می افتم
یک اخم کوچک می کنم و
ته دلم ریسه میروم از لذت...
گلم من هر چقدر هم دلشکسته اما فراموشکارِ حرفه ای ام
تو مشهورترین غایبِ زندگی ام
و نبودنت پر رنگ ترین بودنِ دنیاست...
اصلن عاشقی مگر بدون خاطره
و دوری و دلتنگی عاشقی می شود...
می دانی یک جای کار این عاشقی همیشه می لنگد،
همان جایی که تو دستت را دراز می کنی که دستش را بگیری
و او دستش را دراز می کند که دستت را بفشارد و برود...
گلم میروی...؟
چه می تواند بگویم جز " به سلامت جانم "
با پس زمینه بارانِ چشمانم
گلم، نفسم، جااااانم
پریسا زابلی پور