همچون کرم کوچکی
که سالهاست
نگهبان پیله ای ترک خورده است
و حس سربازی را دارد
که باور نمیکند
هم سنگرش بدون او
به آسمان رفته باشد
هنوز درانتظارت ایستاده ام
بی خبر از اینکه
قصه عشق را
کلاغی میبرد
که هیچوقت به خانه اش نمیرود
بی خبر از اینکه
هیچ پروانه ای
از ترس دوباره کرم شدن
به خانه اش بر نمیگردد
آریا معصومی