گفت میروم؛
و رفت.
مرد بود!
پای حرفش ماند.
نرفت.
زن بود!
پای حرفش سوخت...
| سعید شیربندی |
........................................
میتوانی از دوست داشتنم برگردی؟!
دوست داشتن که خیابان نیست
تاکسی بگیری،
بنشینی،
پیشانیت را به شیشه بچسبانی،
آه بکشی و برگردی به پیش از آن...
نه نمی شود!
با دوست داشتنم کنار بیا،
مثل پیرمردها که با لرزش دست هایشان...
| رویا شاه حسین زاده |
...........................................