مرا دوست بدار!
مرا آرام دوست بدار!
مرا بسان نوازش باد بر گندمزار
بسان کشیدگی موج بر امتداد ساحل
و سادگی بی حصرِ آسمانی آبی
دوست بدار!
مرا دوست بدار!
مرا آرام دوست بدار!
قلبی که هفتاد بار در دقیقه می تپد...
یقینا زیباتر از پمپاژهای بی امانِ شوقی گذراست،
و دردی که کهنه و قدیمی ست
رنجی به مراتب
کمتر از زخم های تازه خواهد داشت
مرا دوست بدار!
مرا آرام دوست بدار!
و در سفری که بی انتهاست
بسان یک موسیقی بی کلام
جاده ای بی مسافر و راهی که منتهی به دره ای عمیق است... آرام آرامتر دوست بدار چرا که شیب تند چون عشقی آتشین می تواند کشنده باشد! "حمید جدیدی"