خدا گر پرده بردارد ز روی کار آدمها
چه شادی ها خورد بر هم ..
چه بازی ها شود رسوا ..
یکی خندد ز آبادی ..
یکی گرید ز بر بادی ..
یکی از جان کند شادی ..
یکی از دل کند غوغا ..
چه کاذب ها شود صادق ..
چه صادق ها شود کاذب ..
چه عابدها شود فاسق ..
چه زشتی ها شود رنگین ..
چه تلخی ها شود شیرین ..
چه بالاها رود پایین ..
عجب صبری خدا دارد
که پرده بر نمیدارد ...
سهراب سپهری