من می تونم باهات تو کافه بشینم، بگم و بخندم، باهات ساعت ها قدم بزنم،
درد و دل هات رو گوش کنم و هر کمکی از دستم بر بیاد واست انجام بدم ..
و در قبال این ها چیزی ازت نخوام، در واقع من می تونم یه دوست خیلی خوب واست باشم،
به شرط اینکه تو هیچ وقت حرف از دوست داشتن نزنی، اینجوری کار سخت میشه!
به نظرم اگه یه روز حقیقتا احساس کنی که خودت رو دوست داری
باید نسبت به خودت و کارهایی که انجام میدی متعهد بشی و دربند اصول خاص خودت زندگی کنی،
چه برسه به روزی که با کسی دیگه حرف از دوست داشتن بزنی،
مسئولیت دوست داشتن خیلی سنگینه...
/ روزبه معین |
................................................
پ.ن : ایکاش منو و تو .. یه دوست برای هم باقی میموندیم .. انوقت من هر وقت دلم تنگ بود یا عصبی بودم یا حتی خوشحال میتونستم بهت زنگ بزنم درد دل کنم و تو حرفی بزنی آرومم کنی دلداریم بدی تو شادی و غم هم شریک باشیم ..
ایکاش انقدر تا ته ماجرا نمیرفتیم .. ما بی شک دوستان بسیار خوبی برای هم میشدیم ... بی شک