دوستم داشته باش و هر بار به اسم کوچکم صدا بزن مرا "حواصیل" بخوان پرنده ای که بارها از کوچ جامانده...! یا " رضاییه " دریاچه ای که هر روز دلش بیشتر شور میزند... تک " درخت سپیدار " باغچه ی پدربزرگ آخرین " فشنگ " سرباز خسته از جنگ یا تکه " ابری " سیاه که لک کرده دامان آبی آسمان را... اسم های زیادی دارم ولی تو بی هیچ نگرانی مرا بارها صدا بزن! تنهایی ... شهرت من است و این نام های کوچک! اصلیت ام را پنهان نمی کند... | حمید جدیدی |
دوستم داشته باش
و هر بار
به اسم کوچکم صدا بزن
مرا "حواصیل" بخوان
پرنده ای که بارها از کوچ جامانده...!
یا " رضاییه "
دریاچه ای که هر روز
دلش بیشتر شور میزند...
تک " درخت سپیدار " باغچه ی پدربزرگ
آخرین " فشنگ " سرباز خسته از جنگ
یا تکه " ابری " سیاه
که لک کرده دامان آبی آسمان را...
اسم های زیادی دارم
ولی تو بی هیچ نگرانی
مرا بارها صدا بزن!
تنهایی ...
شهرت من است
و این نام های کوچک!
اصلیت ام را پنهان نمی کند...
| حمید جدیدی |