انقد ِ زخم خوردم از همه که
دیگه جای شکایت و گله نیست
من یه عمره که قبرم آمادهست
زندگی ول کن ِ معامله نیست
هرجا دنبال مرهمی گشتم
چندتا زخم ِ عمیقتر دیدم
بین زخمای دوست تا دشمن
دشمنام ُ رفیقتر دیدم!
عشق ِ تو زخمی روی قلبم بود
زخمی که عاقبت عفونی شد
روزگارم سیاه بود اما
از شب ِ رفتن ِ تو خونی شد
رفتنت قلبم ُ درید اما
رفتنت ضربهی خلاص نبود
لبهی تیغی که تو قلبم رفت
با تهش قابل قیاس نبود
شونههات که یه روز پناهم بود
حالا زیر ِ سر ِ رفیقامه
اینکه از کتف ِ من زده بیرون
بال نه...خنجر ِ رفیقامه
| احسان رعیت |