همه از دور می شنیدن
بغض دریا تو صدامه
همشون به هم میگفتن
غم دنیا تو نگامه
همه درهاشونو بستن
تنها موندم زیر بارون
تنهایی گاهی یه مرزه
بین آزادی و زندون
از نفس افتاده بودم اومدی
راهمو گم کرده بودم اومدی
جاده خالی و بدون نور ماه
ماهمو گم کرده بودم اومدی
خودمو گم کرده بودم
کسی حالمو نپرسید
دردامو میگفتم اما
کسی حرفامو نفهمید
نمیدونم از کجایی
سرگذشت و سرنوشتی
که از اون دورخ گرفتی
منو دادی به بهشتی
که نه جاده رو به مرگه
نه تو تنهایی میپوسم
بدون هر شب وقتی خوابی
هر دو پلکاتو میبوسم
از نفس افتاده بودم اومدی
راهمو گم کرده بودم اومدی
جاده خالی و بدون نور ماه
ماهمو گم کرده بودم اومدی
..........................................................
پ .ن : نمیدونم شعرش از کیه .. ولی این شعر حتما باید با صدای اعجاز انگیز عارف عزیز بشنوید تا لذتشو تا مغز سلولهاتون حس کنید ..حتما گوش بدید ..