هرگاه نقش کبوتری را کشیدی
درختی برایش مهیّا کن
تا لانه اش را روی آن بسازد...
نقش کوهی را که کشیدی
برفی نیز روی آن بباران و بباران
تا تنها نباشد ..
نقش رودی را که کشیدی
دو ماهی نیز در آن رها کن
تا حوصلهاش سر نرود ...
نقش کودکی را که کشیدی
کیفی پر از کتاب بر شانه هایش بیاویز
تا تفنگ به دوش گرفتن را یاد نگیرد
درخت خشکی را نیز که بریدی
از آن قلمی بساز
نه قنداق تفنگ و قفس
تا پرندهها آزرده نشوند و کوچ نکنند.
| لطیف هلمت |