هوای آفتابی را دوست ندارم ...
هوای آفتابی مال بچه پولدارهاست که عینک ریبن دور طلایی بزنند و بازوهای گره کرده شان را بیاندازند بیرون و گردنبند طلای خود را روی تی شرت های تا سینه باز ول بدهند و بی ام دبلیوی سری هفت شان را کروک کنند بعد بروند با دوست دخترهای برنز بلند بلوندشان کنار استخر
ویلای لواسان بابا دراز بکشند و روغن آفتاب اسپانیایی بزنند و وودکا و لیموی تازه را میکس کنند و سیگار مارلبروی اصل بکشند و از سفرهایشان بگویند و دخترها کیف کنند و دست بکشند به هیکل عضلانی دوست پسرشان و قند توی دلشان آب شود ...
هوای برفی را دوست ندارم ...
هوای برفی برای بچه پولدارهاست که تا دو گوله برف از آسمان آمد زنگ بزنند رفقایشان و جمع شوند بروند ویلای شمشک بعد صبح زود چوب اسکی هایشان را از پشت ماشین شاشی بلندشان بکشند بیرون تا همه شهر بفهمند که این جماعت دارند میروند اسکی
بعد آنجا دو دقیقه اسکی کنند و سه ساعت و بیست دقیقه عکس بگیرند برای اینستاگرامشان بعد هم برگردند ویلا مارتینی بخورند و کنیاک که گرمشان شود و بعد بروند سرمای زمستان را در استخر آب گرم توی حیاط از تنشان بیرون کنند و ... هی عکس بگیرند بگذارند اینستاگرام ...
من هوای بارانی را دوست دارم
هوای بارانی برای ما آدمهای معمولی است
که عصر وقتی باران تازه نم نم است به او اس ام اس بدهی و بگویی " باران میبارد " و او فقط جواب بدهد " ساعت چند " ؟
بعد بروی ببینی کنار همان درخت قدیمی سر ولیعصر ایستاده است منتظرت ..
دستش را که سرد شده بگذاری توی جیبت و راه بیفتید و هی بخندید با هم وخیابان که خلوت شد دو نفری فروغ فرخزاد بخوانید ..
باران که تند شد آرام راه بروید تا جوب ها پر شوند بعد بگوید میخواهد روی لبه ی جدول راه برود و تو که میدانی چه خبر است دستش را بگیری و کنارش راه بروی همان لبه
بعد یکدفعه پایش سر بخورد و پرواز کند و آرام بگیرد در آغوشت .... نقشه بود ؟
میخندد ..
بعد آرام چند تار مویی را که خیس شده و آمده روی صورتش را کنار بزنی و پیشانیش را ببوسی بعد بروید همان کافه ی کوچک و آرام همیشگی
پشت قرمزی نئون و شیشه های بخار گرفته ، دو تا قهوه داغ بنوشید و بگذارید تلخی مطبوعش آرام آرام همه وجودتان را غرق آرامش و لذت کند ..
باران برای ما آدمهای معمولی است آدمهایی که قلبهایی بزرگ و دلخوشی های کوچک داریم ...
...............................................
پ .ن ...